گروه تبلیغی تخصصی «عقل و دین»

گروه تبلیغی  تخصصی «عقل و دین»

معرفی اجمالی عقل و دین
گروه پژوهشی-تبلیغی «عقل و دین» با هدف تعمیق باورهای دینی و پاسخگویی به شبهات جریان‌های الحادی تأسیس شده است. فعالیت گروه در دو زمینه‌ی «پژوهش» و «تبلیغ» است. «هسته‌ی پژوهش» متکفل تولید درسنامه و اسلایدهای تبلیغی و آموزشی و «هسته‌ی تبلیغ» متکفل ارائه‌ی محتوای تبلیغی و آموزشی با روش‌های تبلیغ چهره به چهره، کلاسداری، سخنرانی، فضای مجازی، برگزاری کارگاه و غیره خواهند بود؛ همچنین «روابط عمومی» گروه متکفل پاسخگویی و برقراری ارتباط با اشخاص و سازمانها جهت فعالیتهای گروه است.

                                              

 

این حقیر به خاطر دارم در وقتى که در مدارس جدید درس می‌خواندم، و شاید سنّ من در أوان بلوغ بود، یک روز در ضمن بحث با بعضى از منکرین خداوند، بدون مقدّمه و بدون سابقه ذهنى از این برهان، بدین گونه او را محکوم کردم، به این جمله که: آیا تو وجود خودت را قبول دارى؟! گفت: آرى! گفتم: مطلب دیگر تمام است. چون بعداً در کتب فلسفه و حکمت به برهان صدیقین برخورد کردم، دیدم همان برهان است غایة الامر در این کتب به طور تفصیل و عالى بیان شده است؛ و من به طور ساده آورده بودم.

بهترین برهان بر وجوب وجود، برهان صدیقین است که مفادش، مفاد «بِک عَرفتک و أنت دللتنى علیک و دعوتنى إلیک، و لو لا أنت لم أدر ما أنت»‏ است. و مفاد «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» و مفاد «أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ» است.

مرحوم حکیم عالیقدر؛ صدر المتألّهین شیرازى‏ قدّس الله نفسه الشریف‏ در «أسفار» از طبع حروفى از ج 6 ص 12 تا ص 26 بحت کافى فرموده است؛ و این برهان را اسَدّ البراهین و أشرف البراهین شمرده است.

این حقیر به خاطر دارم در وقتى که در مدارس جدید درس مى‏خواندم، و شاید سنّ من در أوان بلوغ بود، یک روز در ضمن بحث با بعضى از منکرین خداوند، بدون مقدّمه و بدون سابقه ذهنى، از این برهان، بدین گونه او را محکوم کردم، به این جمله که: آیا تو وجود خودت را قبول دارى؟! گفت: آرى! گفتم: مطلب دیگر تمام است. چون بعداً در کتب فلسفه و حکمت به برهان صدیقین برخورد کردم، دیدم همان برهان است غایة الامر در این کتب به طور تفصیل و عالى بیان شده است؛ و من به طور ساده آورده بودم. و إجمال این برهان بدین تقریب است که:

الْموجود یعنى شى‏ء و چیزى که وجود دارد، در مقابل معدوم که وجود ندارد. پس معناى انسان موجود، چیزى است و ماهیّتى است که به لباس وجود مخلّع است پس انسان ممکن است موجود باشد، و ممکن است معدوم باشد. اگر از معنى و ماهیّت انسان رفع ید نمائیم، و آن معنى و واقعیّت وجود را بدون هیچ نسبتى در نظر آوریم، آن وجود محال است که عدم بر آن طارى گردد. زیرا عدم نقیض وجود است و محال است که چیزى به نقیض خود متّصف شود؛ و گرنه اجتماع نقیضین لازم مى‏شود. و چون وجود ممتنع العدم است، قدیم است و واجب است. بنابراین حقیقت وجود، قدیم و واجب است.

و از اینجا به دست مى‏ آید که: چون وجود براى اشیاء حتمى نیست، بنابراین أشیاء داراى وجود حقیقى نیستند. بلکه وجودشان عاریه ‏اى و مجازى است.

این است برهان صدیقین و مفاد قول أمیر المؤمنین علیه السّلام که عرض مى‏ کند در مقام مناجات: «یا من دلّ على ذاته بذاته». و إطلاق لفظ وجود بر ذات اقدس حقّ به طور اسم جایز نیست چون أسماء توقیفى هستند؛ و لیکن به طور صفت و نسبت همچون کلمه شى‏ء إشکال ندارد؛ و کم له من نظیر. و برهان صدیقین اثبات وجوب و قدمت حق را از کلمه وجود مى‏ کند.[1]


[1] حسینى طهرانى، سید محمد حسین، توحید علمى و عینى در مکاتیب حکمى و عرفانى میان آیتین علمین: حاج سید احمد کربلائى و حاج شیخ محمد حسین اصفهانى (کمپانى)، 1جلد، علامه طباطبایى - مشهد مقدس - ایران، چاپ: 2، 1417 ه.ق،ص 240.

 

 

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

برهان

صدیقین

علامه طهرانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی