گروه تبلیغی تخصصی «عقل و دین»

گروه تبلیغی  تخصصی «عقل و دین»

معرفی اجمالی عقل و دین
گروه پژوهشی-تبلیغی «عقل و دین» با هدف تعمیق باورهای دینی و پاسخگویی به شبهات جریان‌های الحادی تأسیس شده است. فعالیت گروه در دو زمینه‌ی «پژوهش» و «تبلیغ» است. «هسته‌ی پژوهش» متکفل تولید درسنامه و اسلایدهای تبلیغی و آموزشی و «هسته‌ی تبلیغ» متکفل ارائه‌ی محتوای تبلیغی و آموزشی با روش‌های تبلیغ چهره به چهره، کلاسداری، سخنرانی، فضای مجازی، برگزاری کارگاه و غیره خواهند بود؛ همچنین «روابط عمومی» گروه متکفل پاسخگویی و برقراری ارتباط با اشخاص و سازمانها جهت فعالیتهای گروه است.

۶ مطلب با موضوع «دانش و روش» ثبت شده است

چرا علوم تجربى یقینى نیست ؟

علت یقینى نبودن علومى که صرفا مستند به تجربه هستند این است که فرضیاتى که در علوم ساخته مى شود دلیل و گواهى غیر از انطباق با عمل و نتیجه عملى دادن ندارد و نتیجه عملى دادن دلیل بر صحت یک فرضیه و مطابقت آن با واقع نمى شود زیرا ممکن است یک فرضیه صد در صد غلط باشد ولى در عین حال بتوان از آن عملا نتیجه گرفت چنانکه هیئت بطلمیوس که زمین را مرکز عالم و افلاک و خورشید و همه ستارگان را متحرک به دور زمین مى دانست غلط بود ولى در عین حال از همین فرضیه غلط درباره خسوف و کسوف و غیره نتیجه عملى مى گرفتند . طب قدیم که براساس طبایع چهارگانه ( حرارت , برودت , رطوبت , یبوست ) قضاوت مى کرد غلط بود ولى در عین حال عملا صدها هزار مریض را معالجه کرده است.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

تکامل طولی و عرضی در علوم

دانشمندان هر وقت دم از تکامل حقیقت بزنند مفهوم فلسفى آن مد نظرشان نیست بلکه یکى از دو معنى را در نظر گرفته‌اند:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

 

دکتر«مهدی گلشنی» فیزیکدان و استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، در یادداشتی با موضوع مافیای ترجمه کتب در ایران در سایت شخصی خود به اشتباهات و دست های پشت پرده در ترجمه کتب اینچنین اشاره نمود:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

                                                  

 

بر من روشن شده بود که هیچ یک از آنها (اعضای حلقه وین) در پی آن نبودند که حدّ بین علم و علم کاذب را مشخص کنند بلکه به حد فاصل علم و فلسفه اولی می پرداختند و می دیدم که ضابطه تمایز من از آنها بهتر است؛ زیرا اولا بر آن بودند که ضابطه ای بیابند که به موجب آن، متافیزیک چیزی خالی از معنا و مفهوم جلوه کند؛ در حالی که متافیزیک، سلف بسیاری از نظریه های علمی استثانیاً تمایز به صورت حد فاصل بین معنا و بی معنا فقط جای مسئله را تغییر می داد. همانطور که خود حلقه هم قبول داشت این امر مستلزم آن بود که معیاری جهت معنا و بی معنایی در دست داشته باشیم و به این منظور مسئله «تأیید پذیری(اثبات پذیری)» را پذیرفته بودند و فکر می کردند که همان آزمایش و مشاهده است. ولی این کار صورت دیگری از همان ضابطه کهن استقرائیان بود و در حقیقت فرقی بین استقراء و تأیید پذیری وجود نداشت.

اما من معتقدم که علم، اصولا استقرائی و مبتنی بر تجربه و مشاهده نیست و هیوم این اسطوره را در هم ریخته است.

کارل پوپر، جستجوی نا تمام، ترجمه ایرج علی آبادی، نشر سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، صفحه96-97.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

مطلب قابل تأمل دیگر مربوط به قلمرو تجربه، آن است که تجربه لسان حصر ندارد. معنای این سخن آن است که اگر عقل حسی و تجربی در سایه مشاهدات و تجارب علمی به کشف رابطه ای خاص میان دو چیز دست یافت و قطع علمی یااطمینان عقلایی نشان داد که برای پدید آمدن پدیده «الف» مثلاً فلان مراحل خاص طی می شود، دیگر نمی تواند بگوید که راه دیگری برای پدید آمدن «الف» وجود ندارد و تنها طریق انحصاری پیدایش «الف» همان مسیری است که تجربه به کشف آن نایل شده است. دانش تجربی قادر است در مورد مسیری که در دسترس مشاهده و آزمون او بوده اظهار نظر کند؛ امّا در مورد دیگر مسیرهای محتمل به ویژه مسیر غیرتجربی که اساساً از دسترس حس و تجربه به دور است، سخنی نمی تواند بگوید و زبان به انکار نمی تواند بگشاید؛ یعنی به طور انحصاری تنها فرایند و سازوکار ممکن برای حصول «الف» را همان چیزی بداند که از طریق تجربه به آن رسیده است، بنابراین گرچه داشتن تجربه می تواند همه مراحل پیدایش فرد انسانی را از طریق توالد از پدر و مادر تبیین کند؛ اما لسان حصر ندارد و به این سبب نمی تواند خلقت عیسی بدون پدر و آدم(علیهماالسلام) را بدون دخالت والدین، منکر شود. یا اگر با تجربه قانون تحوّل انواع و تکامل آن از مرحله فرضیّه به در آمد و مرز طمأنینه را گذراند و وارد مرحله یقین شد هرگز راه پیموده و نیازموده را نفی نمی کند؛ یعنی پیام آن این نیست که پیدایش و پرورش انسان از خاک و طی مراحل تکاملی جماد، نبات، حیات حیوانی و بلوغ به مرحله حیات انسانی بدون گذراندن انواع بالفعل محال است، بلکه می توان تعدّد مسیر را ممکن دانست. بر این اساس تجربه نمی تواند راه را بر کَرامت و اعجاز ببندد، بنابراین نظریه تکامل داروین با چشم پوشی از شواهد علمی که بر ابطال آن آورده اند حتی اگر حقیقتی علمی باشد و موجب طمأنینه عقلایی گردد، معارض با محتوای تعالیم دینی در زمینه خلقت نسل کنونی بشر از یک پدر و مادر (آدم و حوا) و خلقت استثنایی و بدون توالد آن دو نفر نیست، زیرا بر فرض صحت تطور و تکامل انواع، میمونها وموجوداتی به شکل انسان از ریشه و اصل واحدی نشأت گرفته باشند؛ اما این احتمال علمی ثابت نمی کند که ذات اقدس الهی به کرامت و اعجاز خویش قادر به خلق انسانی از خاک نیست، چون تنها امتناع عقلی مانع تعلق قدرت است و هرگز با تجربه حسی امتناع عقلی غیر مورد تجربه ثابت نمی شود؛ یعنی آن مسیر تدریجی که در نظریه تکامل بیان می شود، راههای محتمل غیرتجربی را نمی تواند انکار کند، زیرا اساساً امور محتمل غیرتجربی از دسترس عقل حسی و تجربی خارج است، پس تجربه نفیاً و اثباتاً درباره مسیرهای غیرتجربی نمی تواند اظهار نظری داشته باشد.

منبع :کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی آملی ،صفحه 122

بهمن زمانیان

 

طبق گزارشی که خبرگزاری مهر در تاریخ 19آذر1393 منتشر نموده است (کد خبر:2441009) در اوایل دهة 70 شمسی، مناظره‌ای علمی بین «مرحوم آیت الله مصباح یزدی» و «دکتر عبدالکریم سروش» با موضوع «ارتباط بین طبیعیات و فلسفه و نحوة تأثیر و تأثر این دو بر یکدیگر» در مؤسسة امام خمینی برگزار شده است.

در این مناظره دکتر سروش مدعی است که طبیعیات می تواند در الهیات تأثیر بگذارد و موجب ابطال یا تغییر گزارة الهیاتی شود. ایشان دو طریق برای این اثرگذاری تصویر می‌کنند:

اول: از طریق تأثیر بر معرفتشناسی. دکتر سروش مدعی هستند که طبیعیات بر معرفتشناسی تأثیر می گذارد و چون معرفتشناسی مقدم بر الهیات است علوم طبیعی و تجربی از این طریق بر الهیات مؤثر واقع می شوند.

دوم: از طریق کشف قواعد تازه برای الهیات. ایشان مدعی هستند که علوم تجربی وطبیعی می توانند مایة کشف قواعد تازه‌ای برای الهیات شوند و این قواعده تازه، می‌توانند موجب ابطال بعضی از قواعد دیگر الهیات با همان متد علم الهی شوند.

در مقابل مرحوم آیت الله مصباح یزدی منکر وجود رابطة منطقی بین تغییر در طبیعیات و تغییر در الهیات شده و با توجه تفاوت روشی بین این دو دانش، نظریة دکتر سروش را غیرمنطقی دانسته اند. از نظر ایشان هیچ دانشی با روش مخصوص به خودش نمی‌تواند مسائل دانش دیگر که روشی متفاوت دارد را ابطال کند. ایشان تنها تأثیر ممکن یک دانش بر دانش دیگر را کشف مغالطة دانشمندان می‌دانند که ممکن است در اثر غفلت یا عواملی دیگر رخ داده باشد و بسیار روشن است که بدیهیات و امور قریب به بدیهی هیچ وقت در معرض چنین آفتی قرار نخواهند گرفت.

با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده در این مناظره و همچنین مشکلات موجود در متن منتشر شده؛  «گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین»  اقدام به نگارش مجدد و تصحیح متن این مناظره نمود که تقدیم خوانندگان محترم خواهد شد.

 

دریافت متن مناظره

 

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین