زبان تفکر انتقادی به منزله «کلمه سواء»
یکی از رسالتهای طلاب و دانشجویان مدرسه عقل و وحی نشر این گفتمان و گفتگو با صاحبان افکار، مذاهب و گروههای مختلف است. ناگفته پیداست همانگونه که دو نفر از دو ملت مختلف برای برقراری ارتباط به زبان مشترک نیاز دارند، افراد با تفکرات مختلف و فرهنگهای متفاوت نیز همین طورند، زیرا در مورد اول ممکن است دو ناهمزبان با اشاره و یا تصویرگری ساعتها با هم گفتگو کنند ولی در صورت نبود تفکر انتقادی، یا ارتباطی صورت نمیگیرد یا لحظاتی کوتاه و سرد خواهد بود.
کلمه سواء همان زبان فطرت است. لسانی توام با همدلی، تواضع فکری، اندیشه منصفانه، صداقت فکری، پرهیز از پیشفرضهای نبایسته (حب و بغضها) و دوری از مغالطات.و اینها ماهیت تفکر انتقادی را تشکیل می دهند.
یکی از وظایف مهم دانشجویان مدرسه عقل و وحی، «حل شبهات» است. باید به این نکته مهم دقت داشت که بسیاری از شبهات اصلا نیازی به پاسخگویی ندارند بلکه با استفادهای ساده و روشن از اصول تفکر انتقادی و تحلیل شبهه، برملا میشوند. مثلا روزی به شخصی که بر اساس نقلی تاریخی به پیامبر اکرم اتهام میزد گفتم: اولا آیا اگر بر همین اساس یعنی نقل زید از بکر از عمرو چنین اتهامی به شما زده شود و ما آن را بپذیریم و بازگو کنیم، ناراحت نمیشوید؟ اعتراض نمیکنید؟ ثانیا آیا این قول تاریخی معارض هم دارد؟ شما آن معارضها را دیدهاید و هنگام بیان اتهام، آنها را هم برای شنونده بیان میکنید؟ ثالثا آیا شما قول وکلای مدافع (مورخان مسلمان) او را شنیدهاید؟
این روش حل، برگرفته از مبحث اندیشهورزی منصفانه و اصل طلایی اخلاق بود که نتیجه آن چیزی جز پذیرش نبود. رویکرد حل شبهات بر اساس تفکر انتقادی هم نگاهی نو به این مقوله دارد و هم فواید بسیاری نسبت به رویه سنتی خود. از مهمترین فواید آن، قابلیت عمومیسازی پاسخگویی، کوتاهی مدت فراگیری و طبعا پذیرش بیشتر مخاطب است.
برای توضیح بیشتر فواید به مثال برگردیم. در حل گره این شبهه به هیچ اطلاعات تخصصیای نیاز نیست. شما باید صرفا پیش فرضهای نبایسته را حذف و انصاف را اضافه کنید و بدانید که این گزاره بر فرض مستند بودن، یک خبر تاریخی است که با چند واسطه به ما رسیده و اقوال تاریخی در بسیاری از موارد به شکلهای مختلفی بیان شدهاند، لذا نیاز به یک نگاه جامع دارند و تا قبل از بررسی نمیتوان حکم نهایی صادر کرد. انصاف اقتضا میکند تا قبل از طی این مراحل هیچ شخصی را مجرم ندانیم، خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر. این مساله با سنگینتر شدن اتهام، موشکافانهتر و دقیقتر میشود.
سخن آخر:
دوره فریب با محدود کردن اطلاعات سپری شده و عصر فریب با انفجار سیلآسای اطلاعات فرا رسیده است. لذا باید بازوی تحلیل را تقویت کرد. زمان، زمان گفتگوی منصفانه بر اساس روش منطقی است. این مولفهها (تحلیلگری، اندیشهورزی منصفانه و گفتگوی منطقی) از اساسیترین ارکان تفکر انتقادی است که می توان از این امر برای تبلیغ بهتر دین و حل شبهات بهره بهینه برد. در غیر این صورت و با اصرار بر روش سنتی که از بازدهی کمتری برخوردار است سرمایههای بیبازگشتمان تلف خواهد شد.