گروه تبلیغی تخصصی «عقل و دین»

گروه تبلیغی  تخصصی «عقل و دین»

معرفی اجمالی عقل و دین
گروه پژوهشی-تبلیغی «عقل و دین» با هدف تعمیق باورهای دینی و پاسخگویی به شبهات جریان‌های الحادی تأسیس شده است. فعالیت گروه در دو زمینه‌ی «پژوهش» و «تبلیغ» است. «هسته‌ی پژوهش» متکفل تولید درسنامه و اسلایدهای تبلیغی و آموزشی و «هسته‌ی تبلیغ» متکفل ارائه‌ی محتوای تبلیغی و آموزشی با روش‌های تبلیغ چهره به چهره، کلاسداری، سخنرانی، فضای مجازی، برگزاری کارگاه و غیره خواهند بود؛ همچنین «روابط عمومی» گروه متکفل پاسخگویی و برقراری ارتباط با اشخاص و سازمانها جهت فعالیتهای گروه است.

                                                          

تمثیلی زیبا برای حرکت جوهری

جناب استاد عبدالرسول عبودیت در کتاب «درآمدی بر نظام حکمت صدرایی» تمثیلی زیبا برای فهم عمیق حرکت جوهری به کار برده اند. در ادامه، این تمثیل و پویانمایی کوتاهی بر اساس آن تقدیم می شود:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

              علامه جعفری

 

مرحوم محمد تقی جعفری با توجه به فلسفه‌ی اسلامی نظریه‌ای جدید در باب هدف و غایت از هنر به عنوان «هنر برای انسان در حیات معقول» مطرح نموده‌اند این نظریه مبتنی بر توضیح دقیق معناشناسی، تعریف اصطلاحی، وجود شناسی هنر و انسان شناسی اسلامی است. حاصل نظریه هنر برای انسان در حیات معقول آن است که حیات معقول که انسانیت انسان به آن استوار است هدف فردی و اجتماعی برای هنرمند و جامعه معرفی می‌شود حذف اینچنین هنری از قاموس بشری ممکن نیست چرا که چندان تفاوتی با حذف انسانیت انسان ندارد. مرحوم جعفری با سوق دادن مباحث فلسفه‌ی هنر به سوی به خدمت گیری هنر برای کمال انسانی، مباحث فلسفه‌ی هنر را کاربردی‌تر و منطبق بر حکمت اسلام و تعالیم وحی بیان می‌فرمایند، ایشان با سوق دادن بحث به سمت و سوی مطالب کاربردی و گره گشا و کمرنگ کردن قیل و قال‌های کم فایده چینش مطالب را از تعریف هنر تا غایت آن به نحوی رقم می‌زنند تا هنر در خدمت حیات معقول انسان قرار گیرد.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

راسل

 

با کمی دقت و مطالعه در تاریخ می توان به این نتیجه رسید که عامل بسیاری از نظریات ملحدانه، عوامل روانی ناشی از آموزه‌های اشتباه و مخالف فطرت کلیسا بوده است.

برتراند راسل، نویسنده ملحد انگلیسی در کتابی که نام آن را The Conquest of Happiness (تسخیر خوشبختی) گذاشته است سرآغاز نوشته خود و شرح دوران کودکی و نوجوانی خود را چنین بیان می‌کند:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

چرا علوم تجربى یقینى نیست ؟

علت یقینى نبودن علومى که صرفا مستند به تجربه هستند این است که فرضیاتى که در علوم ساخته مى شود دلیل و گواهى غیر از انطباق با عمل و نتیجه عملى دادن ندارد و نتیجه عملى دادن دلیل بر صحت یک فرضیه و مطابقت آن با واقع نمى شود زیرا ممکن است یک فرضیه صد در صد غلط باشد ولى در عین حال بتوان از آن عملا نتیجه گرفت چنانکه هیئت بطلمیوس که زمین را مرکز عالم و افلاک و خورشید و همه ستارگان را متحرک به دور زمین مى دانست غلط بود ولى در عین حال از همین فرضیه غلط درباره خسوف و کسوف و غیره نتیجه عملى مى گرفتند . طب قدیم که براساس طبایع چهارگانه ( حرارت , برودت , رطوبت , یبوست ) قضاوت مى کرد غلط بود ولى در عین حال عملا صدها هزار مریض را معالجه کرده است.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

 

چرا یک چیز محتاج به علت است؟ شما می‌گویید که «الف» احتیاج دارد به علتی که «ب» است، «ب» احتیاج دارد به علتی که «ج» است و «ج» احتیاج دارد به علتی که «د» است. چرا اساسا «الف» احتیاج به علت دارد؟ چرا «الف» از اول بی‌نیاز از علت نبود؟ مسئله‌، مسئله بسیار عالی و شریفی است که نخستین بار توسط فیلسوفان مسلمان مطرح شد. به این سؤال پاسخ‌ها داد‌ه‌اند و من دوتا را برای شما نقل می‌کنم. این پاسخ‌ها با یکدیگر منافات ندارند، البته برخی از آنها دقیق‌تر است.

علی بهاری

تکامل طولی و عرضی در علوم

دانشمندان هر وقت دم از تکامل حقیقت بزنند مفهوم فلسفى آن مد نظرشان نیست بلکه یکى از دو معنى را در نظر گرفته‌اند:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

 

زبان تفکر انتقادی به منزله «کلمه سواء»

یکی از رسالت‌های طلاب و دانشجویان مدرسه عقل و وحی نشر این گفتمان و گفتگو با صاحبان افکار، مذاهب و گروه‌های مختلف است. ناگفته پیداست همانگونه که دو نفر از دو ملت مختلف برای برقراری ارتباط به زبان مشترک نیاز دارند، افراد با تفکرات مختلف و فرهنگ‌های متفاوت نیز همین طورند، زیرا در مورد اول ممکن است دو ناهم‌زبان با اشاره و یا تصویرگری ساعت‌ها با هم گفتگو کنند ولی در صورت نبود تفکر انتقادی، یا ارتباطی صورت نمی‌گیرد یا لحظاتی کوتاه و سرد خواهد بود.

حسن قطب الدین

 

روزی هزاران نفر از گرسنگی می‌میرند. بیماری‌های درمان‌ناشدنی، کمر مردم را شکسته است. فقر و فلاکت در جهان بیداد می‌کند و سیل و زلزله هر ساله خانه‌ انسان‌های بی‌پناه را به نابودی می‌کشاند. چرا شر وجود دارد؟ آیا برای خدایی که مطلقا دانا و توانا و خیرخواه است سخت یا ناممکن بود جهانی بدون شر بیافریند؟ چرا باید رنج بکشیم؟ آیا می‌شد رنج نکشیم؟

علی بهاری

 

دکتر«مهدی گلشنی» فیزیکدان و استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، در یادداشتی با موضوع مافیای ترجمه کتب در ایران در سایت شخصی خود به اشتباهات و دست های پشت پرده در ترجمه کتب اینچنین اشاره نمود:

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

                                     

حضرت آیت الله جوادی آملی در یکی از جلسات درس خارج فقه خود به بررسی «یقین معرفتشناختی» و «یقین روانشناختی» پرداخته و کیفیت اعتبار هر کدام  را در ارتداد  مورد برسی قرار داده اند.

تقریر این مطالب در روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه نامه صحیفه حوزه، شماره 48، در تاریخ 30 اردیبهشت 1381 منتشر شده است که متن این جلسه تقدیم علاقه‌مندان می‌گردد.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

                                    

 

    تفکر مظلوم در حوزه های علمی

حدود صد سال است که در غرب به مهارتی به نام تفکر انتقادی پرداخته می شود و پس از تورق و بررسی کتب و مقالاتشان مشاهده می شود انصافا مطالب بدیع و زیبائی را در این راستا کشف وضبط کرده اند همین مساله این قلم را بدین امر رهنمون داشت که به راستی اگر تفکر انتقادی همان تفکر و تدبریست که در تراث علمی-دینی ما موجود است به چه میزان به این گنج عظیم بها داده ایم ؟و چرا اینقدر کم و حقیر؟به طوری که اگر طلاب و دانشجویان ما با عنوان کتاب یا مقاله ای که گویای بررسی چند وچون تفکر است مواجه شوند به سادگی از کنار آن عبور می کنند. لذا برآن شدم در طی چند یادداشت به ضرورت ورود طلاب و دانشجویان عرصه عقل و وحی به مقوله ((تفکر انتقادی))بپردازم باشد که بدین واسطه گوشه ای از مظلومیت این واجب فراموش شده مرتفع گردد.

حسن قطب الدین

                                                  

 

نظریه تکامل ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کل خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت. بنابراین مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار می شود، نه یک تئوری علمی اثبات‌شده. می دانم که بسیاری از مردم اظهارات من در این مورد را نمی پذیرند، اما حداقل مسلمانان باید از این دیدگاه به کل موضوع بنگرند….

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

                                                  

 

بر من روشن شده بود که هیچ یک از آنها (اعضای حلقه وین) در پی آن نبودند که حدّ بین علم و علم کاذب را مشخص کنند بلکه به حد فاصل علم و فلسفه اولی می پرداختند و می دیدم که ضابطه تمایز من از آنها بهتر است؛ زیرا اولا بر آن بودند که ضابطه ای بیابند که به موجب آن، متافیزیک چیزی خالی از معنا و مفهوم جلوه کند؛ در حالی که متافیزیک، سلف بسیاری از نظریه های علمی استثانیاً تمایز به صورت حد فاصل بین معنا و بی معنا فقط جای مسئله را تغییر می داد. همانطور که خود حلقه هم قبول داشت این امر مستلزم آن بود که معیاری جهت معنا و بی معنایی در دست داشته باشیم و به این منظور مسئله «تأیید پذیری(اثبات پذیری)» را پذیرفته بودند و فکر می کردند که همان آزمایش و مشاهده است. ولی این کار صورت دیگری از همان ضابطه کهن استقرائیان بود و در حقیقت فرقی بین استقراء و تأیید پذیری وجود نداشت.

اما من معتقدم که علم، اصولا استقرائی و مبتنی بر تجربه و مشاهده نیست و هیوم این اسطوره را در هم ریخته است.

کارل پوپر، جستجوی نا تمام، ترجمه ایرج علی آبادی، نشر سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، صفحه96-97.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

                                              

 

این حقیر به خاطر دارم در وقتى که در مدارس جدید درس می‌خواندم، و شاید سنّ من در أوان بلوغ بود، یک روز در ضمن بحث با بعضى از منکرین خداوند، بدون مقدّمه و بدون سابقه ذهنى از این برهان، بدین گونه او را محکوم کردم، به این جمله که: آیا تو وجود خودت را قبول دارى؟! گفت: آرى! گفتم: مطلب دیگر تمام است. چون بعداً در کتب فلسفه و حکمت به برهان صدیقین برخورد کردم، دیدم همان برهان است غایة الامر در این کتب به طور تفصیل و عالى بیان شده است؛ و من به طور ساده آورده بودم.

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

شبهات الحاد جدید در دسته های مختلفی جای می گیرند. در بخش های مختلف در صددیم تا به بررسی و نقد آنها بپردازیم و مخاطبین علاقمند را به منابع معرفی شده ارجاع دهیم.
جهت دریافت بخش اول کلیک نمایید.

محمد صادق کاویانی

بهمن زمانیان

مطلب قابل تأمل دیگر مربوط به قلمرو تجربه، آن است که تجربه لسان حصر ندارد. معنای این سخن آن است که اگر عقل حسی و تجربی در سایه مشاهدات و تجارب علمی به کشف رابطه ای خاص میان دو چیز دست یافت و قطع علمی یااطمینان عقلایی نشان داد که برای پدید آمدن پدیده «الف» مثلاً فلان مراحل خاص طی می شود، دیگر نمی تواند بگوید که راه دیگری برای پدید آمدن «الف» وجود ندارد و تنها طریق انحصاری پیدایش «الف» همان مسیری است که تجربه به کشف آن نایل شده است. دانش تجربی قادر است در مورد مسیری که در دسترس مشاهده و آزمون او بوده اظهار نظر کند؛ امّا در مورد دیگر مسیرهای محتمل به ویژه مسیر غیرتجربی که اساساً از دسترس حس و تجربه به دور است، سخنی نمی تواند بگوید و زبان به انکار نمی تواند بگشاید؛ یعنی به طور انحصاری تنها فرایند و سازوکار ممکن برای حصول «الف» را همان چیزی بداند که از طریق تجربه به آن رسیده است، بنابراین گرچه داشتن تجربه می تواند همه مراحل پیدایش فرد انسانی را از طریق توالد از پدر و مادر تبیین کند؛ اما لسان حصر ندارد و به این سبب نمی تواند خلقت عیسی بدون پدر و آدم(علیهماالسلام) را بدون دخالت والدین، منکر شود. یا اگر با تجربه قانون تحوّل انواع و تکامل آن از مرحله فرضیّه به در آمد و مرز طمأنینه را گذراند و وارد مرحله یقین شد هرگز راه پیموده و نیازموده را نفی نمی کند؛ یعنی پیام آن این نیست که پیدایش و پرورش انسان از خاک و طی مراحل تکاملی جماد، نبات، حیات حیوانی و بلوغ به مرحله حیات انسانی بدون گذراندن انواع بالفعل محال است، بلکه می توان تعدّد مسیر را ممکن دانست. بر این اساس تجربه نمی تواند راه را بر کَرامت و اعجاز ببندد، بنابراین نظریه تکامل داروین با چشم پوشی از شواهد علمی که بر ابطال آن آورده اند حتی اگر حقیقتی علمی باشد و موجب طمأنینه عقلایی گردد، معارض با محتوای تعالیم دینی در زمینه خلقت نسل کنونی بشر از یک پدر و مادر (آدم و حوا) و خلقت استثنایی و بدون توالد آن دو نفر نیست، زیرا بر فرض صحت تطور و تکامل انواع، میمونها وموجوداتی به شکل انسان از ریشه و اصل واحدی نشأت گرفته باشند؛ اما این احتمال علمی ثابت نمی کند که ذات اقدس الهی به کرامت و اعجاز خویش قادر به خلق انسانی از خاک نیست، چون تنها امتناع عقلی مانع تعلق قدرت است و هرگز با تجربه حسی امتناع عقلی غیر مورد تجربه ثابت نمی شود؛ یعنی آن مسیر تدریجی که در نظریه تکامل بیان می شود، راههای محتمل غیرتجربی را نمی تواند انکار کند، زیرا اساساً امور محتمل غیرتجربی از دسترس عقل حسی و تجربی خارج است، پس تجربه نفیاً و اثباتاً درباره مسیرهای غیرتجربی نمی تواند اظهار نظری داشته باشد.

منبع :کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله جوادی آملی ،صفحه 122

بهمن زمانیان

بهمن زمانیان

چه عواملی سبب گرایش به الحاد می‌شود؟

الحاد و مادی‌گری در تاریخ بشر، سابقه طولانی دارد؛ همانگونه که پیوسته در جوامع بشری، اعتقاد به خدا وجود داشته است، افراد ملحد و منکر خدا نیز بوده اند، ولی رواج بی دینی از قرن هجدهم میلادی در اروپا آغاز شد و اندک اندک به سایر مناطقِ جهان، سرایت کرد.  این پدیده هر چند به صورت عکس العملی در برابر کلیسا و بر ضد مسیحیت آغاز شد، لیکن موج آن، سایر ادیان و مذاهب را نیز دربرگرفت و گرایش به بی دینی به دیگر سرزمین ها صادر گردید در این نوشته به برخی عوامل گرایش به الحاد اشاره شده است. علل و عواملی که موجب پیدایش یا رشد و گسترش این پدیده انحرافی شد، فراوان است که به طور کلی می توان سه دسته علل و عوامل را یاد کرد:

۱. علل روانی: یعنی انگیزه‌هایی که ممکن است برای بی دینی و گرایش به الحاد، در شخص وجود داشته باشد، هر چند خودش از تأثیر آنها آگاه نباشد. مهمترین علل روانی عبارت است از: راحت طلبی و میل به بی بند و باری و نداشتن مسئولیت؛ یعنی از یک سو زحمت تحقیق و پژوهش به خصوص درباره اموری که لذت مادی و محسوس ندارد، مانع از این می شود که افراد تنبل و راحت طلب و دون همت، در پی تحقیق بر آیند و از سوی دیگر، میل به آزادی حیوانی و بی بند و باری و نداشتن مسئولیت و محدودیت، آنان را از گرایش به جهان بینی الاهی باز می دارد، زیرا پذیرفتن بینش الاهی و اعتقاد به آفریدگار حکیم، ریشه یک سلسله اعتقادات دیگر را تشکیل می‌دهد که لازمه آنها مسئولیت انسان در همه رفتارهای اختیاری است و چنین مسئولیتی اقتضا دارد که در بسیاری از موارد، از خواسته های خودش چشم پوشی کند و محدودیت‌هایی را بپذیرد و پذیرفتن این محدودیت ها با میل به بی بند و باری، سازگار نیست، از این رو این میل حیوانی، (هر چند به صورت نا خود آگاه) سبب می شود که انسان بی بند و بار، ریشه این مسئولیت ها را بزند و اساساً وجود خدای سبحان را انکار کند. عوامل روانی دیگری نیز در گرایش به بی بند و باری مؤثر هستند که به دنبال سایر عوامل، ظاهر می گردد.

۲. علل اجتماعى: یعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى که در پاره اى از جوامع پدید مى آید و متصدیان امور دینى نقشى در پیدایش یا گسترش آنها دارند، در چنین شرایطى بسیارى از مردم که از نظر تفکر عقلانى ضعیف هستند و نمى توانند مسائل را به درستى تجزیه و تحلیل کنند و علل واقعى رویدادها را تشخیص دهند. این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها، به حساب دین و مکتب مى گذارند و چنین مى پندارند که اعتقادات دینى، سبب پیدایش اینگونه اوضاع و احوال نامطلوب شده است، از این رو از دین و مذهب بیزار مى شوند؛ مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشایست کلیسائیان در زمینه هاى مذهبى و حقوقى و سیاسى، عامل مهمی شد تا مردم از مسیحیت و بطور کلى از دین و دیندارى بیزار شوند. توجه به تأثیر این دسته از عوامل، براى همه دست اندرکاران امور دینى لازم می دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خودشان را درک کنند و بدانند که لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود.

۳. علل فکری: یعنی اوهام و شبهاتی که به ذهن شخص می آید یا از دیگران می شنود و در اثر ضعف نیروی تفکر یا استدلال، توان دفع آن ها را ندارد و کم یا بیش از آن ها تأثیر می پذیرد و دست کم، سبب تشویش و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمینان و یقین می شود. این دسته از عوامل نیز به نوبه خود، قابل تقسیم به دسته های فرعی است؛ مانند شبهاتی که از حس گرایی سرچشمه می گیرند یا شبهاتی که از عقاید خرافی نشأت می پذیرند یا شبهاتی که ریشه در تنبیهای نادرست و استدلال های ضعیف دارند یا شبهاتی که به حوادث و رویدادهای ناگوار مربوط است و انسان می پندارد که خلاف حکمت و عدل الاهی است، شبهاتی که از فرضیه های علمی مخالف با باورهای دینی سرچشمه می گیرد و شبهاتی که مربوط به پاره ای از احکام و مقررات دینی به خصوص در زمینه مسائل حقوقی و سیاسی است. گاهی دو یا چند عامل، مجموعاً سبب شک و تردید یا انکار و الحاد می شود؛ چنان که گاهی ناهنجاری های گوناگون روانی، زمینه را برای دامن زدن به شبهات و اوهام، فراهم می کند و بیماری روانی «وسواس فکری» را پدید می آورد و در نتیجه: شخص بیمار، به هیچ دلیل و برهانی قانع نمی شود؛ چنان که شخص مبتلی به وسواس در عمل، به صحتِ کاری که انجام می دهد، مطمئن نیست و مثلاً بارها دستش را در آب فرو می برد و باز هم اطمینان به طهارت آن پیدا نمی کند، با این که چه بسا از اول، پاک بوده و نیازی به طهارت نداشته است.

منبع: کتاب آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی، ص ۹۴ – ۱۰۱.

بهمن زمانیان

بهمن زمانیان

تصوّر شرّ فی نفسه و بدون ملاحظه امور دیگر و در نگاه ابتدایی، مقبول طبیعت انسانی نیست و همواره عقل آن را مذموم می‌پندارد. اما در مسئله شرّ، سؤال این است که چرا خدا در نظام هستی شرّ را ایجاد نمود؟ نگاه ما به این مسئله باید نگاهی جامع و فراگیر باشد.

ترسیم ((نظام کلّ)) در عالَم ذهن بسیاری از مشکلات را برطرف می‌نماید. در این منظر، وجود واقعی تک تک اعضا، وجود عضوی و پیوسته آنان است و وجود انفرادی و استقلالی آنان، اعتباری محسوب می‌شود؛ زیرا همین وجود عضوی و پیوسته است که نقش آن را در نظام مجموعی معنا می‌بخشد. از این‌رو، تحلیل وجود مثبت یا منفی اعضای یک مجموعه باید تحلیلی جامع و کلّ‌نگرانه باشد. اگر نگرش، جامع باشد، دیگر موقعیت منفی انفرادی آن را نمی‌توان در تحلیل مجموعی آن دخالت داد. به طور مثال، شاید تصوّر نمک فی‌نفسه و بدون در نظر گرفتن غذاها، در نظر کسی مثبت جلوه داده نشود و همه از خوردن آن متنفّر باشند، اما همین نمک وقتی در کنار مجموعه واحد یک غذا فرض می‌شود، نه تنها تنفّری از آن وجود ندارد، بلکه همگان وجود نمک را در غذا ضروری می‌دانند. از این‌رو، تحلیل وجود منفی شرور در عالم، از آنجا نشأت می‌گیرد که مستقلا و بدون ملاحظه مجموعه وجودی جهان در نظر گرفته شوند. پس اموری که در ظاهر، شرّ قلمداد می‌گردند می‌توانند در کلّ، خیر محسوب شوند. البته این پاسخ به عنوان یک نظر، به لایب نیتس ـ از فلاسفه قرن شانزدهم ـ نیز نسبت داده شده است.

 

تبار صفر ،صفدر ،مسأله شر ،نشریه معرفت فلسفی ،شماره 88

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

 

طبق گزارشی که خبرگزاری مهر در تاریخ 19آذر1393 منتشر نموده است (کد خبر:2441009) در اوایل دهة 70 شمسی، مناظره‌ای علمی بین «مرحوم آیت الله مصباح یزدی» و «دکتر عبدالکریم سروش» با موضوع «ارتباط بین طبیعیات و فلسفه و نحوة تأثیر و تأثر این دو بر یکدیگر» در مؤسسة امام خمینی برگزار شده است.

در این مناظره دکتر سروش مدعی است که طبیعیات می تواند در الهیات تأثیر بگذارد و موجب ابطال یا تغییر گزارة الهیاتی شود. ایشان دو طریق برای این اثرگذاری تصویر می‌کنند:

اول: از طریق تأثیر بر معرفتشناسی. دکتر سروش مدعی هستند که طبیعیات بر معرفتشناسی تأثیر می گذارد و چون معرفتشناسی مقدم بر الهیات است علوم طبیعی و تجربی از این طریق بر الهیات مؤثر واقع می شوند.

دوم: از طریق کشف قواعد تازه برای الهیات. ایشان مدعی هستند که علوم تجربی وطبیعی می توانند مایة کشف قواعد تازه‌ای برای الهیات شوند و این قواعده تازه، می‌توانند موجب ابطال بعضی از قواعد دیگر الهیات با همان متد علم الهی شوند.

در مقابل مرحوم آیت الله مصباح یزدی منکر وجود رابطة منطقی بین تغییر در طبیعیات و تغییر در الهیات شده و با توجه تفاوت روشی بین این دو دانش، نظریة دکتر سروش را غیرمنطقی دانسته اند. از نظر ایشان هیچ دانشی با روش مخصوص به خودش نمی‌تواند مسائل دانش دیگر که روشی متفاوت دارد را ابطال کند. ایشان تنها تأثیر ممکن یک دانش بر دانش دیگر را کشف مغالطة دانشمندان می‌دانند که ممکن است در اثر غفلت یا عواملی دیگر رخ داده باشد و بسیار روشن است که بدیهیات و امور قریب به بدیهی هیچ وقت در معرض چنین آفتی قرار نخواهند گرفت.

با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده در این مناظره و همچنین مشکلات موجود در متن منتشر شده؛  «گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین»  اقدام به نگارش مجدد و تصحیح متن این مناظره نمود که تقدیم خوانندگان محترم خواهد شد.

 

دریافت متن مناظره

 

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین

قال رسول الله  صلّى اللّه علیه و آله و سلّم لعلیّ علیه السّلام: «إذا تقرّب‏ الناس‏ إلى‏ اللّه‏ تعالى‏ بأنواع‏ البرّ فتقرّب إلیه أنت بعقلک»

گروه تبلیغی تخصصی عقل و دین